دل شده مایلت ای یار تو بگو چطور کنم
روز شب ناله کنم زار تو بگو چطور کنم

میشوی غمزه زنان مره نا دیده روان
نی که هستی به سرم قار تو بگو چطور کنم

میکنی بهانه و جنگ بی سبب خلق مه تنگ
گر شوی محرم اغیار تو بگو چطور کنم

بس که بی جرم و گناه خورده خون دل ما
گشته چشمان تو بیمار تو بگو چطور کنم